درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
اشعار عاشقانه
اشعار عاشقانه
ساده میگم تا بدونی صبر منم سر اومده.بذار و از پیشم برو خوبی به تو نیومده.خدا کنه که از دوریم حسرت و غصه بمونه.بهونه های رفتنو همیشه یادم می مونه.خیلی بدی کردی ولی بازم بهت گفتم نرو.شاید که باورم بشه خیلی دوست دارم تورو.دیدی که جام خالی نموند یه بی وفا جامو گرفت.الهی آواره بشه اون که تورو ازم گرفت.اسیر بیماری بشی الهی آتیش بگیری.رسوا بشی بی آبرو تو اوج خفت بمیری.خدا کنه کو دغدغه ات بشه.تو اوج ناباوری ها عشقت ازت جدا بشه.منو فروختی بی وفا به اون که عاشقت نبود.چه ساده من تنها شدم رسم رفاقت این نبود.به من بدی کردی ولی به اون میگی دوسش داری.منو پروندی که حالا دست توی دستاش بذاری.دیدی که اون دوست نداشت.تورو واسه خودت نخواست.اونم یکی مثل تو بود،اونم مثل تو یه بی وفاست.دلم میگه نفرین کنم اما لیاقت نداری.آتیش بگیره اونی که دست توی دستاش میذاری.الهی که دستای منو توی دست عشقم ببینی.وای که دلت بسوزه و از حسادت بمیری.چه ساده رفتی بی وفا چشام ازت خوبی ندید.چه ساده می فروشی منو به هر کی که از راه رسید.
عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم
در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم
هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .
دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست
تنها آسمانمان یکیست . . .
نمی بخشمت
ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
“دوستت دارم”
تکیه کلام تو بود
من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .
|
|||
|